نیایش
خدایا! هرگاه سختی زتدگی وجودم را آزرد....
هرگاه حسرت نداشته هایم طعنه به داشته هایم زد...
هرگاه سکوت زندگیم را پیش غیر تویی شکستم....
هرگاه گریستم برا آنچه روزگار به نا حق از من گرفت....
هرگاه از زندگی خویش نالیدم و لب به شکوه گشودم....
وسر به آسمان تو نهادم و روی به درگاه تو آورده ام ...
و گفتم که خدایا حالا چه کنم؟!
گفتم خدایا!چرا؟ !
گفتم....
و گفتم که خدایا من دیگر نمیتوانم....
تو بیشتر از پیش شکستی ام !
مرا بیشتر از پیش امتحان گرفتی و باز شاهد ضعف و شکستم شدی!
منی که همیشه شکست خورده ات بوده ام !
ساده تر بگویم عزیزترینم:
منی که بر آفرینش او احسنت گفته ای: چیزی بجز پلیدی و
زشتی همراه ندارد:
حتی گوهر آدمیتش را نیز پیدا نمیکند!
مهربانم !
به بزرگی و رحمتت مرا ببخش و از زشتی هایم در گذر
و نخواه گناهانم مانع از اجابت دعایم شود...
پروردگارا!
تو را به عظمت قران کریمت ;
به آبروی چهارده معصومت
و به بزرگیه آقا امام زمان (عج)
و حرمت روی پدر عزیزم قسم میدهم
مرا ببخشی و بحال خودم وانگداریم ;
که من بی تو یعنی یک عالمه وحشت بی حساب...
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم ...دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم .... از عشق تو.....ازدوست داشتن تو...اشک شوق میریزم منتظر لحظه ای مقدس که تو را در آغوش بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم پدر. . .
وعاشقانه تو را میستایم
کجایی پدر...
هر شب ز غم عشق تو من خواب ندارم
فکر دل من کن که دگر تاب ندارم
پس که گریه نمودم ز فدای غم عشق پدر
چشمم به زبان امد و گفت اشک ندارم
نوشته شده توسط زهرا در شنبه 92/5/19 ساعت 2:0 صبح موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="